آنچه در پرسش مطرح گردیده است به قلمرو فلسفه احکام یا علل الشرایع مربوط میگردد که باید گفت قلمرویی است دور از دسترس عقل آدمی، مگر مقداری که توسط وحی (قرآن) یا مفسّران وحی (سنّت معصومین ـ علیهم السّلام ـ ) به ما ابلاغ گردیده است. تا آنجا که نویسندة این سطور تتبع کرده است. در خصوص مورد سؤال فوق چیزی در منابع وحیانی و سنّت موجود نمیباشد. به همین جهت نمیتوان به صورت قاطع اظهار نظر نمود. اما احتمالاً دو مورد ذیل میتواند از فلسفههای تحریم روزه در این دو عید بزرگ اسلامی باشد:
الف) حفظ تعادل در جامعه اسلامی، اسلام آیینی است که به تعبیر قرآن «امّت»[1] وسط و دین اعتدال میباشد. یکی از مصادیق این اعتدال برقراری نوعی موازنه میان دنیا و آخرت میباشد. نه مانند ملحدین کاملاً آخرتگرایی را نفی میکند و نه مانند مسیحیت دنیا را به یکباره کناره میگذارد.صراط مستقیم الهی، در این مورد، راه رفتن در خط اعتدال میان دنیا و آخرت میباشد. خداوند از زبان قوم بنیاسرائیل خطاب به قارون میفرماید: بهرهات از دنیا را فراموش نکن، اما در عین حال احسان و نیکویی را نیز مراعات نما.[2]
اگر این ویژگی دین اسلام را در کنار آن خصوصیت انسانها قرار دهیم که همواره تمایل به افراط و تفریط و خروج از حدّ اعتدال دارند، میتوان ربط میان این سخن و فلسفة تحریم روزه در این دو عید را درک نمود. روز عید باید روز خوردن و آشامیدن باشد و مقدس مأبی نبایستی چنان بر آدمها مسلط گردد که عید بودن عید را نیز فراموش کنند. به دیگر سخن، عظمت و بزرگی این دو عید به اندازهای است که عید بودن آنها به هیچ عنوان نباید تحتالشعاع مسائل دیگر قرار گیرد. روزه گرفتن در این دو روز بدون شک این دو عید بزرگ را کمرنگ میسازد. و شارع چون به این کمرنگ شدن راضی نیست دستور به تحریم داده است. در حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ اشارهای است به همین مضمون. ایشان میفرماید: در روز عید فطر و عید اضحی روزه نباید گرفت. چون رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود که این روزها روزهای خوردن و آشامیدن و شادی کردن است.[3] البته ممکن است این شبهه مطرح گردد که اگر فلسفة روزه نگرفتن رعایت اعتدال و گرایش نیافتن افراطی به سوی زهد منفی است، چرا در اعیاد دیگر نیز این فلسفه رعایت نگردیده و روزه تحریم نگردیده است.؟!
در پاسخ میتوان گفت که اولاً اعیاد رسمی دینی که ریشة قرآنی دارد و مستقیماًُ از طرف خداوند برای مسلمین عید قرار داده شده است. همین دو عید میباشد اما بقیه اعیاد نظیر نیمه شعبان، عید مبعث، عید نوروز و... اعیادی هستند که بعدها توسط مسلمین به خاطر تعظیم و تکریم معصومین ـ علیهم السّلام ـ ترویج گردیدهاند. البته این اعیاد نیز ریشة روایی دارند، اما تکلیف نماز عید مخصوص این دو عید است.
ثانیاً: روزهای عید فطر و عید اضحی در اصل اعیاد عبادی هستند. مثلاًُ عید فطر به دنبالة ماه مبارک رمضان است و عید اضحی دنبالة ایام حج میباشد. حالت سابقه آنها عبادت است و آن هم عبادت همراه زهد و گریز از دنیا، ما در ماه رمضان یک ماه تمرین زهد و دنیاگریزی میکنیم و در ایام حج نیز همین گونه است، بنابراین مناسب است که جهت رعایت اعتدال یک روز نیز زهد را کنار بگذاریم. اما در اعیاد دیگر چنین نیست.
ب) فلسفة دیگری هم که ممکن است برای تحریم بیان گردد این است که مردم به تعبیر روایات در این دو روز مهمان خدایند و خداوند نمیپسندد که مهمانانش روزهدار و گرسنه باشند. البته این فلسفهای است که در بعضی روایات آمده است.[4] در بعضی تعابیر هم آمده است که این دو روز و نیز ایام دیگری که روزه در آنها حرام است، مانند ایام تشریق و نیز در نفی روزه در سفر، هدیهها و یا صدقات خداوند است بر بندگانش. و سزاوار نیست که صدقه و هدیه را ردّ نماییم.[5]
باز هم تأکید میکنیم که اینها فقط احتمال است و فهم فلسفة واقعی احکام را هیچ فقیه صاحب علمی مدّعی نیست.
پی نوشت ها:
[1] . بقره/ 143.
[2] . قصص/ 77.
[3] . نوری طبرسی، حاج میرزا حسین، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، 407 هـ . ق، ج 7، ص 551.
[4] . ن. ک: حر عاملی، وسایلالشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ پنجم، 1403 هـ . ج 4، ص 368؛ و صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 251.
[5] . علل الشرایع، ج 2، ص 239.
منبع: http://www.andisheqom.com